پایــــــــان یـــک رابطه..


پسر:
سلام عزیزم خوبی؟
دختر:
نه عشقم...
یه اتفاق بدی افتاده
پسر:
اتفاق بد؟چی شده؟
دختر:
فک کنم وقت جداییمون رسیده
پسر:
چی؟ چرا آخه؟
دختر:
یه خونواده منو میخوان واسه پسرشون..
مامان بابای منم راضین..
اومدم واسه همیشه ازت خداحافظی کنم
به خاطر همه چی ازت ممنونم..
به خاطر محبتات..
دلگرمیااات..
خاطره های دونفرمون..
دختره زد زیر گریه
پویـــــامن باید برم نیم ساعت دیگه مامان پسره میاد خونمون منو ببینه
میخواس بره خونشون که یهو پسره دستشو گرفت!!
دختره گفت:
دیوونه شدی پویا؟
پسره گفت:
اشکاتو پاک کن نفسم..
دوووست ندارم نیم ساعت دیگه مامانم عروسشو نارتحت ببینه..
.
.
.
.
.
امیدوارم رابطه ها در بدترین شرایط
اینجوری تموم شه..




[ بازدید : 895 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ دوشنبه 26 خرداد 1393 ] [ 19:57 ] [ گیلدا ]
[ ]